همى گويم که وقتي، ز آن مشتاقان مجنون شو
تو، نافرمان بدخو را نمى گويم که اکنون شو
چه حاجت نامه هاى درد ما را مهر و اکردن
ببين عنوان خون آلوده و بر حرف مضمون شو
من امشب جان شيرين در سر و کار وفا کردم
تو در دولت بمان جاويد هر روزى بر افزون شو
بده سر جرعه و درکش ز جام شوق، اى زاهد
پس آنگه پاى کوبان پيش آن لبهاى ميگون شو
به ديوار خرابات اوفگندم خرقه رسمى
حلالت کردم، اى دزد، از درون بستان و بيرون شو
مسافر مى شود مهمان و دل همراه او، اى جان
هنوز او فرصتى دارد تو بارى پيش ازو خون شو
نيايد عاقلان را، خسروا، سوداى تو باور
گر اين را محرمى خواهي، به گورستان مجنون شو