شماره ٥٨: پرده صبرم دريد غمزه دلدوز تو

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
پرده صبرم دريد غمزه دلدوز تو
زهره من آب کرد عشق جهانسوز تو
من که سحر هر شبى دم نزنم تا به صبح
ترسم روشن شود مهر دل افروز تو
رنگ گل عارضت روز به روز است نو
خارکشى را چه رنگ از گل نوروز تو
هندوى چشم ترا غارت ترکان چين
نيکويى آموخته است زلف بدآموز تو
تا تو بر اهل صواب تير زنى بى خطا
هست کمان بلند ابروى کين توز تو
خسرو بيچاره کرد وقف هواى تو دل
گر چه پى جانست گرد غمزه دلدوز تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید