شماره ٧٩: ياران فسانه هاى تو و من شنيده اند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
ياران فسانه هاى تو و من شنيده اند
ديدن نديده و نشنيدن شنيده اند
نامحرمان انجمنستان حسن و عشق
آواز بلبل آنسوى گلشن شنيده اند
غافل زماجراى دل و وحشت نفس
بسمل به پيش چشم و طپيدن شنيده اند
خلقى نگشته محرم ناموس آبرو
نام چراغ در ته دامن شنيده اند
گر فيض اشک حاصل موى سفيد نيست
از شير صبح بوى چه روغن شنيده اند
جز شبهه حضور بدوران چه ميرسد
زان بت که نام او زبرهمن شنيده اند
عشاق سرنوشت کليم و نواى طور
از خامشان قصه ايمن شنيده اند
رمز تجرد بفلک رفتن مسيح
مستان زبى زبانى سوزن شنيده اند
لب خشک ميدوند حريفان بکوى عشق
گويا صلاى نان مراغن شنيده اند
بى بهره ميدوند حريفان زساز جسم
هر چند شش جهت همه تن تن شنيده اند
هر جا نواى عين و سوى ميخورد بگوش
از پرده تو يا زلب من شنيده اند
صور است شور دهر و کسى را تميز نيست
يک سر کران ترانه الکن شنيده اند
افسانه نيست آئينه دار مآل شمع
آثار تيره گى همه روشن شنيده اند
جمعى نبرده راه به حرمان سراى عمر
آتش گرفته دامن خرمن شنيده اند
(بيدل) شهيد طبع ادب را زبان کجاست
حرف سر بريده زگردن شنيده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید