شماره ١٥: نگه در شبهه تحقيق من معذور ميباشد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
نگه در شبهه تحقيق من معذور ميباشد
سراب آئينه ام آئينه من دور ميباشد
من وساز دکان خودفروشيها چه حرف است اين
جنون اين فضولى در سر منصور ميباشد
عذابى نيست گر از خانه پردازى برون آئى
جهانى از غم طاق و سرا در گور ميباشد
چه دارد آگهى غير از قدح پيمائى حاجت
بقدر چشم واکردن نگه مخمور ميباشد
معاش جاه بى عاجز کشى صورت نمى بندد
برات رزق شاهان بر دهان مور ميباشد
علاج خار خار حرص ممکن نيست جز مردن
کفن اين زخم ها را مرهم کافور ميباشد
حذر از گوشه چشمى کزين ياران طمع دارى
نگاه اينجا چراغ خانه زنبور ميباشد
سراغ يک نگاه آشنا از کس نمى يابم
جهان چون نرگسستان بيتو شهر کور ميباشد
دران وادى که من دارم جنون شعله پروازى
اگر عنقاست محتاج پر عصفور ميباشد
ترنگى نيست کز شوقت نه پيچد در دماغ من
سر عشاق چينى خانه فغفور ميباشد
ندارد ساز اين کهسار جز خاموشى آهنگى
زموسى پرس آوازيکه شمع طور ميباشد
خرابات يقين فرقى ندارد ظرف و مظروفش
مى و مينا همان يکدانه انگور ميباشد
عبارت چيست غير از اقتضاى شوخى معنى
پرى نانيست پيدا شيشه هم مستور ميباشد
سياهى ريخت بر آئينه ادارک ما (بيدل)
چراغ محفل تحقيق را اين نور ميباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید