شماره ٩: نقشم از ضعف بانديشه ديدن نرسد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
نقشم از ضعف بانديشه ديدن نرسد
نامم از گمشدگيها بشنيدن نرسد
زين خمستان هوس نشه وهمى دارم
که بترطيب دماغم نرسيدن نرسد
طبع آزاد مرا زافت دوران غم نيست
پيکر سر و زپيرى بخميدن نرسد
بال معنى نکشد کوشش هر بى سروپا
اشک را منصب بينش بدويدن نرسد
غير نوميدى ازين باغ چه گل خواهم چيد
رنگ افسرده من گربه پريدن نرسد
بسمل ناز تو گر بال کشد وحشت کو
جوهر آينه هرگز بطپيدن نرسد
تار و پود نفس صبح همان باب فناست
خرقه هستى ما جز بدريدن نرسد
غنچه سان قطره اشک مژه شاخ گليم
سعى ما خون شود اما بچکيدن نرسد
هر کجا پاى نهى خاک بزير قدم است
ما نرفتيم بجائى که رسيدن نرسد
چشم روزن مگر از بى نگهى دريابد
ورنه اين ذره که مائيم بديدن نرسد
چکنم با دو جهان بار ندامت (بيدل)
قوت من که بيک ناله کشيدن نرسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید