شماره ٣٤٩: کيم من از نصيب عالم اظهار مايوسى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
کيم من از نصيب عالم اظهار مايوسى
غبار دامن رنگى صداى دست افسوسى
حباب اين محيطم مفت ديدنهاست اسرارم
پرى زير بغل ميکردم از ميناى محسوسى
ندانم تيغ قاتل از چه گلشن داده اند آبش
چکيدنهاى خونم نيست بى آواز طاوسى
حجاب وصل نتوان يافت جز گرد خيال اينجا
زباليدن فروغ شمع گل کرده است فانوسى
دلى پرداخت از بى پردگيها ساز بيرنگى
بهار آينه دارد در شکست رنگ ناموسى
زديرستان حيرت تشنه ديدار مى آيم
ببار هر نم اشکى فغان گم کرده ناقوسى
کباب لذت خاموشيم از گفتگو بس کن
بهم آوردن لبها بيادم ميدهد بوسى
شکست آينه تعمير چندين جلوه است اينجا
چکيد اشک من و حسن تو در آفاق زد کوسى
نگردى اى شرار کاغذ از هم مشربان غافل
که در خاکسترما هم پرافشان بود طاوسى
زخود گر نگذرى بارى زاسباب جهان بگذر
چراغى تا کنى روشن در آتش گير فانوسى
از آن سامان عشرتها که چون گل داشتم (بيدل)
کنون از گردش رنگست با من دست افسوسى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید