شماره ٢٧٤: زاستغنا نگشتى مايل فرياد قربانى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
زاستغنا نگشتى مايل فرياد قربانى
زبانها داشت تا مژگان مبارک باد قربانى
مراد کشتگان هم از تو آسان برنمى آيد
بياد عيد تا آيد بيادت ياد قربانى
تحير انتقام يک جهان وحشت کشيد از من
ندارد حاجت دامى دگر صياد قربانى
زحيرت پا زدم نقش نگارستان امکانرا
بمژگانم بنازد خامه بهزاد قربانى
هنوز از چشم حيرانم سفيدى ميکند طوفان
کف از جوش تسلى ميکشد بنياد قربانى
تحير نسخه ها شسته است در چشم سفيد من
همين يک صفحه دارد جزو استعداد قربانى
سواد حيرتى روشن کند از مشق تسليمم
نشست سجده طرزى دارد از استاد قربانى
چه دير و کعبه هر جا ميروم خونى بحل دارم
مروت خاک شد تا کرد عشق ايجاد قربانى
کسى از عهده ديدار قاتل برنمى آيد
کبابم از نگاه هر چه باداباد قربانى
زچشم بى نگه اجزاى هستى مهر کن (بيدل)
ندارد انتخاب ما بغير از صاد قربانى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید