شماره ١٧٦: اى که در دير و حرم مست کرم مى آئى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
اى که در دير و حرم مست کرم مى آئى
دل چه دارد که درين غمکده کم مى آئى
جوهر ناز چه مقدار ترى مى چيند
که به حسرتکده ديده نم مى آئى
اينقدر سلسله ناز که ديده است رسا
عمرها شد که بهر سو نگرم مى آئى
صمدى ليک درين انجمن عجز نگاه
بچمن سازى آثار صنم مى آئى
چقدر لطف تو فرياد رس بى بصريست
که بچشم همه کس دير و حرم مى آئى
عقل و حس غيرتحير چه طرازد اينجا
کز حدوث آينه پرداز قدم مى آئى
عرض تنزيه بتشبيه نمى آيد راست
سحر کاريست که معنى برقم مى آئى
فقر نازد که بتجريد نظر دوخته ئى
جاه بالد که بسامان حشم مى آئى
اى نفس آمد و رفت هوست داغم کرد
ميروى سوى عدم باز عدم مى آئى
چشم تا بسته ئى آفاق سواد مژه است
صد شق خامه ز يک نقطه بهم مى آئى
چينت از دامن آرام بهرجا گل کرد
ذره تا مهر بآرايش هم مى آئى
انتظار تو بهر رهگذرم دارد فرش
هر کجا پاى نهى تا بسرم مى آئى
کم آرايش تسليم نگيرى زنهار
ابروى نازى اگر مائل خم مى آئى
چه ضرور است کشى رنج وداعم (بيدل)
ميروم من بمقامى که تو هم مى آئى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید