شماره ١٣٩: تار پيراهن حياست نگاه

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
تار پيراهن حياست نگاه
کاسه چشم را صداست نگاه
حيرت آينه زمينگيريست
مژه تا نيست بيعصاست نگاه
شبنم من بوصل گل چکند
که زچشم ترم جداست نگاه
همه آفاق نرگسستانست
چشم گو باز شو کجاست نگاه
بى تميزى تميزها دارد
کور را مسح دست و پاست نگاه
نيست نقشى برون پرده خاک
حيرتست اين که بر هواست نگاه
حاصل ما در اين تماشاگاه
انتها حيرت ابتداست نگاه
مژه بسته آشيان غناست
ورنه هر جا رسد گداست نگاه
فطرتت پاى در رکاب هواست
که ترا بر پر هماست نگاه
کثرت جلوه مفت ديدنها
گر کد حولى بجاست نگاه
شمع فانوس انتظار توايم
گرد پرواز رنگ ماست نگاه
زندگى ساز جلوه مشتاقيست
شمعرا رشته بقاست نگاه
بسکه عالم بهار جلوه اوست
بر رخ اوست هر کجاست نگاه
(بيدل) از جلوه قانعم بخيال
چه توان کرد نارساست نگاه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید