شماره ١١٠: کجائى اى جنون ويرانه ات کو

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
کجائى اى جنون ويرانه ات کو
خس و خاريم آتشخانه ات کو
الم پيمايم از کمظرفى هوش
شراب عافيت پيمانه ات کو
تو شمع بى نيازيها برافروز
مگو خاکستر پروانه ات کو
اگر اشکى چه شد رنگ گدازت
وگر آهى رم ديوانه ات کو
اگر ساغر پرست خواب نازى
چو مژگان لغزش مستانه ات کو
گرفتم موشگاف زلف رازى
زبان بينواى شانه ات کو
زهستى تا عدم يک نعره وار است
وليکن همت مردانه ات کو
کمان قبضه آفاقى اما
برون از خود سراغ خانه ات کو
بساط وهم واچيدن ندارد
نوا افسانه ئى افسانه ات کو
حجاب آشنائى قيد خويش است
زخود گر بگذرى بيگانه ات کو
ندارد اين قفس سامان ديگر
گرفتم آب شد دل دانه ات کو
سرت (بيدل) هوا فرسود راهيست
دماغ کعبه و بتخانه ات کو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید