شماره ٧٠: منفعل خلق را ناز صنم داشتن

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
منفعل خلق را ناز صنم داشتن
زنگى و با آن جمال آئينه هم داشتن
خاک خورى خوشتر است زين همه تن پرورى
تا بکى انبان صفت حلق و شکم داشتن
مى شکند صد کلاه بر فلک اعتبار
سوى ادبگاه خاک يکمژه خم داشتن
چوب بکرباس پيچ طاسى و چرمى و هيچ
نيست جز اين دستگاه طبل و علم داشتن
کارگه حيرتى ورنه که دارد گمان
دل ببر و حسرت دير و حرم داشتن
گر طلب عافيت دامن جهدت کشد
آبله وارى خوشست پاس قدم داشتن
محرمى وضع دهر بيعرق شرم نيست
آئينه صيقل زد است جبهه زنم داشتن
مهر ازل شامل ست با همه ذرات کن
ننگ کرم گستريست علم کرم داشتن
بر رخ ما با فتند پرده تصوير صبح
دمزدن را نخواست شرم عدم داشتن
آه سر و برگ ما سوخت غم عافيت
مهلت عيشى نداد ماتم هم داشتن
اى هوس اندوز امن جمع زآفت شناس
خصم سر ناخن است شکل درم داشتن
(بيدل) از اميد خلد قطع توهم خوش است
جز دل آسوده نيست باغ ارم داشتن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید