شماره ٣: دل روشن چه لازم تيره از عرض هنر کردن

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
دل روشن چه لازم تيره از عرض هنر کردن
زجوهر خانه آينه را زير و زبر کردن
بغير از معنى خوارى ندارد نقد تحصيلى
کتاب حرص را شيرازه از مد نظر کردن
اگر چون آفتاب آينه همت جلا گردد
توانى خاک را از يک نگاه گرم زر کردن
زقيد خود برا اى غنچه يکساعت گلستان شو
نفس را تا بکى شيرازه لخت جگر کردن
درين دريا که از ساحل تيمم ميکند موجش
بآب ديده مى بايد وضوئى چون گهر کردن
برنگ سايه گم کن نقش پا درنقش پيشانى
ره عجزى که ما داريم آسان نيست سر کردن
زخاکستر تفاوت نيست دود آتش خس را
ندارد آنقدر فرصت شب ما را سحر کردن
شرر در پنبه بستن نيست از انصاف آگاهى
زمکتوبم ستم نتوان ببال نامه بر کردن
وبال لذت دنياست بال رستگاريها
گره در کارى کم افتد از ترک شکر کردن
زفيض اغنيا با تشنه کاميها قناعت کن
ندارد چشمه خورشيد غير از چشم تر کردن
فراهم تا شود سررشته آغوش تحقيقت
چو تار سبحه از صد جيب بايد سر بدر کردن
ندامت ميکشد عشق از دل فسرده ام (بيدل)
ندارد گنج در ويرانه جز خاکى بسر کردن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید