شماره ٧٥٣: کسى که مى نهد از حد خود قدم بيرون

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
کسى که مى نهد از حد خود قدم بيرون
کبوترى است که مى آيد از حرم بيرون
دليل راحت ملک عدم همين کافى است
که طفل گريه کنان آيد از عدم بيرون
هميشه کوى خرابات ازان بود معمور
که آيد از دراو بى دماغ کم بيرون
سفر اگر چه دو گام است بى مشقت نيست
که ناله در حرکت آيد از قلم بيرون
ز مال طول امل حرص را نگردد کم
ز اژدها نبرد گنج پيچ و خم بيرون
اثر گذار که صد دور رفت و مى آيد
هنوز از دهن جام، نام جم بيرون
سخن شناس به حرف آورد سخنور را
به پاى خود گهر آيد ز بحر کم بيرون
شده است دست کرم خشک ميوه داران را
مگر که سرو کند دستى از کرم بيرون
ز ماه داغ کلف مى برد به آسانى
کسى که از کف ممسک برد درم بيرون
تمام شب جگر خويش مى خورم چون صبح
که بى غبار برآرم ز دل دودم بيرون
ز آسمان کهنسال چشم جود مدار
نمى دهد چو سبو کهنه گشت نم بيرون
خراب ساقى دريا دلم که مى آرد
به يک پياله مرا از هزار غم بيرون
ز حلقه در جنت شود گزيده چو مار
دلى که آيد ازان زلف خم به خم بيرون
عجب که خاک شود دست مشفقى صائب
که آرد از دل احباب خار غم بيرون



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید