شماره ٧١٦: به رنگ بى جگران رگ به نيشتر دادن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
به رنگ بى جگران رگ به نيشتر دادن
بود به دشمن خونخوار خود جگر دادن
به قيمت گل و مى ده اگر زرى دارى
که بهترين هنرهاست زر به زر دادن
گل سر سبد بوستان خلق من است
چو نخل سنگ بر سر خوردن و ثمر دادن
ز پرفشانيم اى شمع رو چه مى تابي؟
به من نخست نبايست بال و پر دادن
چه طعن لغزش مستانه مى زنى بر من؟
به من ز دور نبايست بيشتر دادن
گشوده است در فيض رخنه ديوار
به باغبان چه ضرورست دردسر دادن؟
صدف ز ديده دريانژاد من دارد
ز ابر آب گرفتن، عوض گهر دادن
کمينه بازى مژگان خونفشان من است
عنان چو موج به درياى پر خط دادن
چو سايه سرو نهاده است سر به دنبالش
که ياد گيرد ازو پيچش کمر دادن
ترا که نامه برى هست چون فغان صائب
چه لازم است کتابت به نامه بر دادن؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید