شماره ٦٩٠: من که بيخود شدم از مي، چه کند ساز به من؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
من که بيخود شدم از مي، چه کند ساز به من؟
در چنين وقت کجا مى رسد آواز به من؟
بود بر طاق عدم حقه فيروزه چرخ
عشق آن روز که واکرد سر راز به من
تا ره ناقه ليلى به بيابان افتاد
هر سر خار جداگانه کند ناز به من
هست در بى خبرى مصلحت چند مرا
ورنه از رفتن دل مى رسد آواز به من
يوسف آن نيست که گردد به خريدار گران
من نه آنم که مرا عشق دهد باز به من
شهپر برق ز همراهى من سوخته است
کيست امروز کند دعوى پرواز به من؟
چه خيال است که در باده کند کوتاهي؟
داد آن کس که دل ميکده پرداز به من
صيد من گر چه ضعيف است، ولى از دهشت
غنچه گردد چو رسد چنگل شهباز به من
شرم عشق است مرا مانع جرأت صائب
ورنه دلدار محال است کند ناز به من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید