شماره ٦٢٦: سر بى مغز را از باده گلرنگ خالى کن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
سر بى مغز را از باده گلرنگ خالى کن
دل خود را مصفا از شراب لايزالى کن
چو نقش بوريا بر خاک نه پهلوى لاغر را
مى ريحانى تحقيق در جام سفالى کن
چو ماه بدر عمرى جلوه تن پرورى کردى
به گردون رياضت روزگارى هم هلالى کن
هميشه برق فرصت بر مراد کس نمى خندد
اگر هم گريه اى يابى دلى از گريه خالى کن
زبان بازى به شمع بى ادب بگذار در مجلس
به بزم حال چون آيى شمار نقش قالى کن
مکن تن پرورى تا مى توان دل را صفا دادن
چو اصحاب يمين تعمير ايوان شمالى کن
ز نخل زندگى تا هست برگى بر قرار خود
ز آه سرد چون باد خزان بى اعتدالى کن
ندارى دسترس چون بر زر و سيم جهان صائب
دل احباب را تسخير از نيکو خصالى کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید