شماره ٦١٧: ز روى آتشين شمع اگر شد انجمن روشن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
ز روى آتشين شمع اگر شد انجمن روشن
شبستان جهان گرديد ازان سيمين بدن روشن
شهيد عشق مستغنى ز شمع ديگران باشد
که سازد خاک خود را لاله خونين کفن روشن
به خاکش تا به دامان قيامت نور مى بارد
چراغ هر که گرديد از دم گرم سخن روشن
زر گل تا قيامت مى کند رقص سپند آنجا
گلستانى که شد از شعله آواز من روشن
به سيلى مى کند اخوان جهان تاريک در چشمش
چراغ روى هر کس شد چو يوسف از وطن روشن
به خون مى غلطد از رشک عقيق آتشين او
سهيلى کز فروغش شد جگرگاه يمن روشن
فغان کز خط چراغ زير دامن شد لب لعلى
که چون فانوس بود از پرتوش چاه ذقن روشن
ز کار هر کسى ظاهر شود خون خوردنش صائب
ز جوى شير باشد سرگذشت کوهکن روشن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید