شماره ٦١٢: مروت نيست گل از بوستان پيش از سحر چيدن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
مروت نيست گل از بوستان پيش از سحر چيدن
بساط خرمى و عيش را ناچيده برچيدن
ز روى گلرخان قانع ز گل چيدن به ديدن شو
که گردد خارخار حرص بيش از بيشتر چيدن
اگر از دردمندى ها شوى باريک، بى زحمت
گل بى خار چون رگ مى توان از نيشتر چيدن
زمين گير وطن قدر سبکبارى نمى داند
ز بى برگ و نوايى مى توان گل در سفر چيدن
چه خونها مى کند در دل خس و خار علايق را
ز گلزار جهان دامان خود چون سرو برچيدن
مکش با گريه مستانه در پرداز دل زحمت
که بيکارست خار و خس ز راه سيل برچيدن
مجو صبر از دل ديوانه در هنگامه طفلان
که تلخى ديده دست و پا کند گم در ثمر چيدن
ز حيرانى مسخر کرد شبنم گلعذاران را
به دست بسته اينجا مى توان گل بيشتر چيدن
ز غفلت پهن کردم در ره سيل فنا صائب
بساطى را که مى بايست ناافکنده بر چيدن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید