شماره ٥٩٧: سرشک تلخ را مشک بود صاحب اثر کردن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
سرشک تلخ را مشک بود صاحب اثر کردن
وگرنه سهل باشد آب شيرين را گهر کردن
پر تير تو مى ريزد به خاک اى شمع بى پروا
ندارد صرفه اى پروانه را بى بال و پر کردن
چنان خود را درين درياى پر شور سبک کردم
که چون کف مى توانم کشتى از موج خطر کردن
ستم بر زير دستان نيست از مردانگي، ورنه
به آهى مى توانم چرخ را زير و زبر کردن
مرا بر دل غبارى نيست از خاک فراموشان
که بى مانع در آنجا مى توان خاکى به سر کردن
ز جمعيت بود دشوار دل برداشتن، ورنه
چو تير آسان بود از خانه خاکى سفر کردن
شود همدست با فرهاد چون عشق قوى بازو
تواند دست جرأت بيستون را در کمر کردن
شرر خرج هوا گرديد تا شد جلوه گاه صاب
به بال سنگ و آهن تا کجا بتوان سفر کردن؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید