شماره ٥٧٤: پيش هر ناشسته رويى وا مکن لب بيش ازين

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
پيش هر ناشسته رويى وا مکن لب بيش ازين
آبروى خود مبر در عرض مطلب بيش ازين
گر شب خود را نمى سازى ز برق آه روز
روز خود را از سيه کارى مکن شب بيش ازين
مى شود زلف حواس از باد پيما تار و مار
پوچ گويان را مزن انگشت بر لب بيش ازين
کاهلى خوابيده مى سازد ره نزديک را
خواب آسايش مکن بر پشت مرکب بيش ازين
برنمى آيد نفس از واصلان بحر عشق
دعوى عرفان مکن اى نامؤدب بيش ازين
بر چراغان تجلى آستين افشان مشو
شکوه بيجا مکن از سير کوکب بيش ازين
برگريز ناخن تدبير شد، دل وا نشد
اين گره در کار ما مپسند يارب بيش ازين
کعبه و بتخانه يکسان است صائب پيش سيل
حرف کفر و دين مگو با اهل مشرب بيش ازين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید