شماره ٥٧٠: روى جانان را نهان در خط چون ريحان ببين

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
روى جانان را نهان در خط چون ريحان ببين
چهره يوسف کبود از سيلى اخوان ببين
از خط نورسته بر گرد لب جان بخش او
ريشه جان در کنار چشمه حيوان ببين
گر نديدى تنگ شکر زير بال طوطيان
در پناه خط سبز آن غنچه خندان ببين
روى عالمسوزش از خط دست و پا گم کرده است
اين چراغ مضطرب را در ته دامان ببين
از خط شبرنگ، صد پروانه پر سوخته
گرد روى آتشين آن بلاى جان ببين
شد مکرر در کنار هاله ديدن ماه را
خط مشکين را به گرد آن رخ تابان ببين
گر نديدى خال را در کنج آن لب وقت خط
يوسف بى جرم را در گوشه زندان ببين
از پريزادان مگو بسيار چون ناديدگان
زلف و خط و کاکل و گيسوى مشک افشان ببين
گر نمى دانى چرا بى دين و دل گرديده ايم
زلف کافر کيش آن غارتگر ايمان ببين
فکر پوچ است از خم چوگان قدرت سرکشى
نه فلک را همچو گو سرگشته در ميدان ببين
گوى خورشيد از خم چوگان او سالم نجست
دست و بازوى بلند آن سبک جولان ببين
ديده اى آيينه را بسيار، بهر امتحان
يک نظر خود را به چشم صائب حيران ببين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید