شماره ٤٥٠: گر تو اى سرو روان خواهى هم آغوشم شدن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
گر تو اى سرو روان خواهى هم آغوشم شدن
از مروت نيست اول رهزن هوشم شدن
برگ عيش من نخواهد جز کف افسوس بود
گر به اين شرم و حيا خواهى هم آغوشم شدن
روى گرم عشق خونم را به جوش آورده است
کى تواند سرد مهرى مانع جوشم شدن؟
اينقدر استادگى اى سنگدل در کار نيست
مى تواند جلوه اى غارتگر هوشم شدن
صبح بيدارى شود گفتم مرا موى سفيد
من چه دانستم که خواهد پنبه گوشم شدن
آن فرامشکار هم مى کرد صائب ياد من
گر ميسر مى شد از خاطر فراموشم شدن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید