شماره ٤٤٩: چند سرگردان درين درياى بى لنگر شدن؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
چند سرگردان درين درياى بى لنگر شدن؟
چون حباب از پرده اى در پرده ديگر شدن
لامکانى شو، ز دار و گير چرخ آسوده شو
تا به کى چون عود خواهى خرج اين مجمر شدن؟
از بصيرت نيست در دامان ابر آويختن
قطره را تا هست ممکن در صدف گوهر شدن
گر نريزى آبروى خويش پيش هر خسيس
در همين جا مى توان سيراب از کوثر شدن
پيرو از زخم زبان اعتراض آسوده است
شمع در هر گام سر مى بازد از رهبر شدن
از کشاکش نيست فارغ نخل تا دارد ثمر
ايمن است از سنگ طفلان بيد از بى بر شدن
نيست مفلس را ز قرب اغنيا جز پيچ و تاب
رشته از گوهر ندارد بهره جز لاغر شدن
ابر عالمگير غفران گر نگردد پرده پوش
سخت رسوايى است در هنگامه محشر شدن
خودنمايى مانع است از چشمه حيوان ترا
چند چون آيينه سد راه اسکندر شدن؟
زندگانى بر مراد اهل عالم مشکل است
دردسر بسيار دارد صاحب افسر شدن
نيست صائب صيد فرقه را دعاى جوشنى
در کمينگاه حوادث، بهتر از لاغر شدن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید