شماره ٤٠٤: چون صدف تا چند پيش ابر دست افراشتن؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
چون صدف تا چند پيش ابر دست افراشتن؟
اشک حسرت را فرو خوردن، گهر پنداشتن
چند پيش صبح بردن آبروى اشک و آه؟
در زمين شور تا کى تخم ريحان کاشتن؟
خيمه بيرون زن ز هستي، تا توانى چون حباب
در ته يک پيرهن با بحر صحبت داشتن
تخم رنجش در زمين دوستى پاشيدن است
شکوه احباب را پوشيده در دل داشتن
تا کمان آسمان در زه بود تقدير را
از تهى مغزى است گردن چون هدف افراشتن
صائب از خاک عدم شکر اگر حاصل شود
از لب جانان تمتع مى توان برداشتن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید