شماره ٣٥٨: ازان زلف يک مو جدايى ندارم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
ازان زلف يک مو جدايى ندارم
ازين دام فکر رهايى ندارم
من آن معنى دور گردم جهان را
که با هيچ لفظ آشنايى ندارم
درين باغ آن فارغ البال مرغم
که مقصد چو تير هوايى ندارم
به بال محيط است چون موج سيرم
شکايت زبى دست و پايى ندارم
شدم موميايى ز بس چرب نرمى
ز سنگ ملامت رهايى ندارم
رخ تازه من چو سروست شاهد
که اندوهى از بينوايى ندارم
ازان راه بيگانگى مى سپارم
که من طالع از آشنايى ندارم
به گفتار خوش مى کنم وقت مردم
اگر ناخن دلگشايى ندارم
من آن بى نيازم درين بزم صائب
که همت ز دلها گدايى ندارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید