شماره ٢٢٠: کو ناخنى که رخنه به داغ جگر کنم؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
کو ناخنى که رخنه به داغ جگر کنم؟
اين خون گرم را هدف نيشتر کنم
نه سجده اى به جبهه و نه بوسه اى به لب
از آستان او به چه سامان سفر کنم؟
چون تيغ آبدار رود در گلوى من
گر بى لبت به آب خضر کام ترکنم
پروانه نيستم که به يک بال سوختن
معشوق را حواله به آه سحر کنم
از باغ رفتنم نه ز بيمهرى گل است
چندان دماغ نيست که با گل بسر کنم
در کار عشق سعى مرا دست ديگرست
صد نخل شعله سبز ز تخم شرر کنم
آن به که از ميان نبرم داغ لاله را
از باطن سياه زبانان حذر کنم
چون شوق را به حرف تسلى کنم ز تو؟
چون تشنگى علاج به آب گهر کنم؟
صائب سرم چو گرم شود از مى صبوح
خورشيد را ز خنده مستانه تر کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید