شماره ٢١٦: سرگرم عشقم از غم دستار فارغم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
سرگرم عشقم از غم دستار فارغم
از کفر و دين و سبحه و زنار فارغم
در سينه لاله زار تجلى رسانده ام
از جلوه دو روزه گلزار فارغم
خاک وجود خويش رسانيده ام به آب
از ناز ابر و قلزم زخار فارغم
آفاق را ز رخنه دل سير مى کنم
از قبض و بسط ديده خونبار فارغم
رد و قبول خلق به يک سو نهاده ام
ز اقرار اين گروه چو انکار فارغم
جغد و هماست در نظرم مرغ يک قفس
ز اقبال بى نيازم و ز ادبار فارغم
دانسته ام که دزد من از خانه من است
از پستى و بلندى ديوار فارغم
با نور آفتاب چو شبنم سفر کنم
از سنگ راه و کشمکش خار فارغم
راضى شوم به قيمت دل خاک اگر دهند
ز انديشه کسادى بازار فارغم
مانند سرو و بيد درين بوستانسرا
با برگ خويش ساخته از بار فارغم
شکر خدا که کار جگر خوار عشق را
جايى رسانده ام که زهمکار فارغم
دانسته ام شفا و مرض از دکان کيست
صائب ز نسخه بندى عطار فارغم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید