شماره ٩٩: برون نيامده از برگ بى ثمر شده ام

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
برون نيامده از برگ بى ثمر شده ام
خبر نيافته از خويش بيخبر شده ام
مرا ز سنگ ملامت چو نيست آزادى
ازين چه سود که چون سرو بى ثمر شده ام
به گرد کعبه مقصود اگر نگرديدم
به اين خوشم که درين راه پى سپر شده ام
اگر رسد به سرم بى خبر چه خواهم شد
که از رسيدن پيغام بيخبر شده ام
قناعت از گل اين باغ کرده ام به گلاب
ز آفتاب تسلى به چشم تر شده ام
ز نارسايى پرواز گشته ام طاوس
زبس فريفته نقش بال و پر شده ام
چو قطره گر چه فتادم ز چشم ابر بهار
سرم به ابر رسيده است تا گهر شده ام
بود ز آهوى رم کرده نافه اى بسيار
ز چشم شوخ تو قانع به يک نظر شده ام
نبود ناله من بى اثر چنين صائب
ز هرزه نالى بسيار، بى اثر شده ام



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید