شماره ٦٢: برگ عيش خود از آن تازه چمن مى خواهم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
برگ عيش خود از آن تازه چمن مى خواهم
يک گل بوسه از آن کنج دهن مى خواهم
طفل گستاخم و کامم به شکر خو کرده است
بوسه مى خواهم و از کنج دهن مى خواهم!
خون من لاله و گل نيست که پامال شود
خونبهاى خود از آن عهد شکن مى خواهم
کربلا گشت زمين يمن از پرتو او
از عقيق لب او خون يمن مى خواهم
نيستم از سخن ساده چو طوطى محفوظ
پيچ و تابى به سر زلف سخن مى خواهم
روز و شب در طلب سينه صافم صائب
طوطيم، آينه اى بهر سخن مى خواهم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید