شماره ١٢: سوختم بس که به دنبال تمنا رفتم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
سوختم بس که به دنبال تمنا رفتم
مردم از بس که پى آتش سودا رفتم
منم آن سيل که صد بار شدم زير و زبر
تا از اين وادى خونخوار به دريا رفتم
سرمه گرديد نفس در جگر سوخته ام
تا به کنه دل خود همچو سويدا رفتم
مى زدم جوش طرب در دل خم چون مى ناب
به چه تقصير به پيمانه و مينا رفتم؟
عرق سعى به مقصود رسانيد مرا
بر بساط گهر از آبله پا رفتم
اين زمان راه به پاى دگران مى سپرم
من که صد باديه را سلسله بر پا رفتم
(جلوه گل نزند راه تماشاى مرا
من که از کار ز حسن چمن آرا رفتم)
(درد عشق است خداداد، و گر نه صد بار
من بيچاره به دريوزه دلها رفتم)



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید