شماره ٢٠٢: چشميکه بران جلوه نظر داشته باشد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چشميکه بران جلوه نظر داشته باشد
يارب بچه جرأت مژه برداشته باشد
هر دل که ززخم تو اثر داشته باشد
صد صبح گل فيض ببر داشته باشد
عمريست دکان نفس سوخته گرم است
از آه من آئينه خبر داشته باشد
با پرتو خورشيد کرم سهل حسابيست
گر شبنم ما دامن تر داشته باشد
دل توشه کش و هم حبابست درين بحر
اميد که آهى بجگر داشته باشد
جا بر سر دوشست کسى را که درين بزم
با ما چوسبو دست برداشته باشد
از تيغ نگاهت دل آئينه دو نيم است
هر چند زفولاد سر داشته باشد
ما را بادبگاه حضورت چه پيام است
قاصد مگر از خويش خبر داشته باشد
از وحشت ما بر دل کس نيست غبارى
يکذره طپيدن چقدر داشته باشد
اى بيخبر از عشق مجو ساز سلامت
جز سوختن آتش چه هنر داشته باشد
ناکام فسرديم چو خون در رگ ياقوت
رنگى ندميديم که پرداشته باشد
(بيدل) خلف سلسله عبرت امکان
جز مرگ چه از ارث پدر داشته باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید