شماره ١٢٨: بهر کجا مژه ام رنگ خواب ميريزد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
بهر کجا مژه ام رنگ خواب ميريزد
گداز شرم برويم گلاب ميريزد
مباش بيخبر از درس بى ثباتى عمر
که هر نفس ورقى زين کتاب ميريزد
صفاى دل کلف اندود گفتگو مپسند
نفس بر آتش آئينه آب ميريزد
زتنگناى جسد عمرهاست تاخته ايم
هنوز قامت پيرى رکاب ميريزد
گلى که رنگ دو عالم غبار شوخى اوست
چو غنچه خون مرا در نقاب ميريزد
خوشم بياد خياليکه گلبن چمنش
گل نظاره در آغوش خواب ميريزد
گداز دل به نم اشک عرض نتوان داد
محيط آب رخى از سحاب ميريزد
زخويش رفتن عاشق بهار جلوه اوست
شکست رنگ سحر آفتاب ميريزد
مخور زشيشه گردون فريب ساغر امن
که سنگ رفته بجاى شراب ميريزد
زبيقرارى خود سيل هستى خويشم
چو اشک رنگ بناى من آب ميريزد
بحرف لب مگشا تا توانى اى (بيدل)
که آبروى نفس چون حباب ميريزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید