شماره ٩٨: پر هما چه کند بخت اگر دگرگون شد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
پر هما چه کند بخت اگر دگرگون شد
اطاقه است دم ماکيان چو واژون شد
در اهل مزبله کسب کمال کناسيست
نبايد اينهمه مقبول عالم دون شد
جنون حرص پس از مرگ نيز در کار است
هزار گنج ته خاک ملک قارون شد
فسانه تو اگر موجد عدم نشود
مبرهن است که ليلى نماند و مجنون شد
بگفتگو مده از کف حضور جمعيت
عنان گسست چو از دانه ريشه بيرون شد
دليل عزت موج گهر خموشى بود
بسکته ساخت نفس تا کلام موزون شد
حصول آبله پا مزد بى سروپائيست
کفيل اين گهرم سعى کوه و هامون شد
عروج عالم اقبال بيخودى دگر است
بگردش آنچه زرنکم پريد گردون شد
نواى ساز رعونت قيامت انگيز است
بخدمت رگ گردن نميتوان خون شد
بهار غيرت مرد آبيارى خون داشت
عرق چکيد بکيفيتى که گلگون شد
زمان فرصت هر چيز مغتنم شمريد
که تا بحشر نخواهد شد آنچه اکنون شد
بران ستمزده (بيدل) زعالم اوهام
چه ظلم رفت که مجنون نشد فلاطون شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید