شماره ٣٥: اگر معنى خامشى گل کند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر معنى خامشى گل کند
لب غنچه تعلبم بلبل کند
بساط جهان جاى آرام نيست
چرا کس وطن بر سر پل کند
درين انجمن مفلسان خامشند
صراحى خالى چه قلقل کند
قبا کن درين باغ جيب طرب
که از لخت دل غنچه فر گل کند
زبان را مکن پرفشان طلب
مبادا چراغ حيا گل کند
مکش سر زپستى که آوز آب
ترقى بقدر تنزل کند
چه سيل است يارب دم تيغ او
که چون بگذرد از سرم پل کند
من و ياد حسنيکه در حسرتش
جگر دامن ناله پر گل کند
زرمز دهانش نيابد اثر
عدم هم بخود کر تامل کند
زبيداد آنچشم نتوان گذشت
دلى را که او خون کند مل کند
زبس قهر و لطفش همه خوش اداست
نگه ميکند گر تغافل کند
دلت بيدماغست (بيدل) مباد
بتعطيل حکم توکل کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید