شماره ٢٩٠: در جيب غنچه بوى بهاريست رنگ هم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
در جيب غنچه بوى بهاريست رنگ هم
بى فيض نيست گوشه دلهاى تنگ هم
ساز طواف دل نه همين جوهر صفاست
دارد هواى خانه آينه زنگ هم
بيگانگى زطور غزالان چه ممکنست
ما را که چشمکى است زداغ پلنگ هم
اضداد ساز انجمن يک حقيقت اند
مينا زمعدنيست که آنجاست سنگ هم
در گلشنى که عرض خرام تو داده اند
محمل بدوش بوى گلست آب و رنگ هم
خلقى بياد چشم تو زنار بسته است
کفرى باين کمال ندارد فرنگ هم
تشويش بال و پرمکش اى طالب فنا
اين راه قطع ميشود از پاى لنگ هم
تا آبيار مزرع جمعيتت کنند
آتش فگن بخرمن ناموس و ننگ هم
فرد است ربط الفت ما باد برده است
مفت وفاق گير درين عرصه جنگ هم
صد رنگ جانکنيست درين کوچه نام را
آسان نمرسيد سر ياران بسنگ هم
گويند در بساط وفا عجز ميخرند
اى اهل ناز ياد من دل بچنگ هم
(بيدل) اگر بدست رسد گوهر وصال
بايد وطن گرفت بکام نهنگ هم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید