شماره ٢٨٤: خيز کز درس دوبى سر خط عارى گيريم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
خيز کز درس دوبى سر خط عارى گيريم
جاى شرمست زآينه کنارى گيريم
دست و پاهاى حنا بسته مکرر گرديد
بعد از اين دامن بى رنگ نگارى گيريم
نيستى صيقل آينه رحمت دارد
خاک گرديم و سر راه بهارى گيريم
تا توان سينه ببوى گل و ريحان ماليد
حيف پائى که درين دشت بخارى گيريم
عمرها شد نفس سوخته محمل کش ماست
برويم از قدم ناقه شمارى گيريم
زندگى آب شد از کشمکش حرص و هوا
چند تازيم پى سگ که شکارى گيريم
بنشينيم زمانى پس زانوى ادب
انتقام از تگ و دو آبله وارى گيريم
ملک آفاق گرفتيم و گدائى باقيست
پادشاهيم اگر کنج مزارى گيريم
دامن دشت عدم منتظر وحشت ماست
کاش از تنگى اين کوچه فشارى گيريم
دل سنگين ره صد قافله طاقت زده است
پر گرانيم بيا تا کم بارى گيريم
رحم بر بيکسى خويش ضرور است ضرور
مژه پوشيم و سر خود بکنارى گيريم
خاک ايندشت هوس هيچ ندارد (بيدل)
مگر از هستى موهوم غبارى گيريم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید