شماره ٢٦١: چه دولت است که من نامت از ادب گيرم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
چه دولت است که من نامت از ادب گيرم
زشرم دست تهى دامنى بلب گيرم
بعشق اگر همه تن غوطه ام دهند بقبر
چو داغ لاله سحرها بطوف شبگيرم
باين زبان که چو شمعم دماغ ميسوزد
خموش اگر نشوم انجمن به تب گيرم
خمار اگر نشود ننگ مجلس آرائى
بمستى حلب شيشه گر حلب گيرم
غم وراثت آدم نخورده ام چندان
که راه خلد باميد اين نسب گيرم
ندارم اينهمه رغبت بلذت دنيا
که ننگ آتشک از بوى اين جلب گيرم
چو موى چينى از اقبال من چه ميپرسى
عنان بشام شکستست سعى شبگيرم
خوشست چشم بپوشم زنقش کار جهان
هزار نسخه باين نقطه منتخب گيرم
زطرف مشرب مستان خجل شوم (بيدل)
دميکه هفت فلک برگى از عنب گيرم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید