شماره ١٣٤: بحيرت خويش را بيگانه اداراک ميسازم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
بحيرت خويش را بيگانه اداراک ميسازم
جنون ناتوانم حبيب مژگان چاک ميسازم
تماشاهاست نيرنگ تحيرگاه الفت را
تو با آئينه و من با دل غمناک ميسازم
بچندين آرزو مى پرورم يک آه نوميدى
نهال شعله ئى سيراب ازين خاشاک ميسازم
ندارد پنجه آفت کمين جيب عريانى
چو گل جرم لباسست اينکه من با خاک ميسازم
هماى لامکان پروازم و از بى پروبالى
به پسى مانده ام چندانکه با افلاک ميسازم
بچندين نشه بودم محو مژگان سيه مستى
کنون با سايه وارى از نهال تاک ميسازم
خيال از چين ابروئى تبسم ميکند انشا
بناموس محبت زهر را ترياک ميسازم
غرور اعتبار از قطره ام صورت نمى بندد
بتدبير گهر آبى که دارم خاک ميسازم
شکار افگن چو خون صيدم از ره برنميدارد
زنوميدى بخود مى پيچم و فتراک ميسازم
درين ماتم سرا (بيدل) مپرس از کسوت شمعم
زمن تا آستينى هست مژگان پاک ميسازم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید