شماره ١٠٥: اسميم بى مسمى ديگر چه وانمائيم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
اسميم بى مسمى ديگر چه وانمائيم
در چشمه سار تحقيق آبى که نيست مائيم
هر چند در نظرها داريم ناز گوهر
يکسر چو سلک شبنم در رشته هوائيم
بر موج قطره جز نام فرقى نميتوان بست
ايغافلان دوئى چيست ما هم همين شمائيم
فطرت زشرم اظهار پيشانيم بنم داد
ما غرق صد خيالات زان يکعرق حيائيم
رمز عيان نهان ماند از بى تميزى ما
گردون گره ندارد ما چشم اگر گشائيم
راهى بسعى تمثال واشد ولى چه حاصل
آينه نردبان نيست تا ما زخود برائيم
بنياد عهد هستى زين بيشتر چه بايد
در خورد يک تأمل خشت در وفائيم
از بيکسى نشستيم پامال سايه خويش
غمخوار ما دگر کيست بى بال و پر همائيم
بى نسبتى ازين بزم بيرون نشاند ما را
بر گوشها گرانيم از بسکه تر صدائيم
ترک ادب در اين باغ چون ابر بيحيائيست
پرواز ميشود آب گربال ميگشائيم
اى بلبلان دمى چند مفتست شغل اوهام
در بيضه پرفشانى است از آشيان جدائيم
رنگ نه بسته بر ما بيداد کرد ورنه
دست کرا نگاريم پاى کرا حنائيم
گر رنگ گل پرستيم يا جام مى بدستيم
اينها جنون عشق است ما بلکه آشنائيم
با دل اگر بجوشيم (بيدل) کجا خروشيم
دود همين سپنديم بانگ همين درائيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید