شماره ٣٨: گرم نويد کيست سروش شکست رنگ

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
گرم نويد کيست سروش شکست رنگ
کز خويش ميروم بخروش شکست رنگ
جام سلامت از مى آسودگى تهى است
غافل مشو زباده فروش شکست رنگ
مانند نور شمع درين عبرت انجمن
باليده ايم ليک زجوش شکست رنگ
ايصبح گرد محمل عجزيم چاره نيست
بايد نفس کشيد بدوش شکست رنگ
غير از خزان چه گرد کند رفتن بهار
خجلت نياز بيهده کوش شکست رنگ
چون موج بر صحيفه نيرنگ اين محيط
نتوان نمود غير نقوش شکست رنگ
آنجا که عجز قافله سالار وحشتست
صد کاروان دراست خروش شکست رنگ
آخر براى ديده بيخواب ما چو شمع
افسانه شد صداى خموش شکست رنگ
پرواز محو و منزل مقصود ناپديد
ما و دليم باخته هوش شکست رنگ
شايد پيام بيخودئى ما باو رسد
حرفى کشيده ايم بگوش شکست رنگ
(بيدل) کجاست فرصت گامى دراين چمن
چون رنگ رفته ايم بدوش شکسته رنگ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید