شماره ١٣: تحقيق را بما و من افتاده اختلاف

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
تحقيق را بما و من افتاده اختلاف
در هيچ حال با نفس آينه نيست صاف
همصحبتان ببازى شطرنج سرخوش اند
تا نگذرد مزاج نفاق از سر مصاف
ياران اگر لبى بتأمل رسانده اند
خميازه خورده است گره در کمين لاف
لطف معانى از لب هذيان نوا مخواه
چون پاس آبرو زدم تيغ بيغلاف
پيوندها بروى گسستن گشوده اند
گو وهم تار و بود خيالات ننگ باف
چون مو سپيد شد سر دعوا بخاک دزد
اين برف پنبه ايست اشارتگر لحاف
ديدى هزار رنگ و نشد رمزى آشکار
اى صاحب دماغ نه ئى شخص موشگاف
آخر همه به نشه تحقيق ميرسيم
پيداست تا دماغ پس و پيش و در دو صاف
بى يار زيستن زتو (بيدل) قيامت است
جرمى نکرده ئى که توان کردنت معاف



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید