شماره ٩: يارب از سر منزل مقصد چسان يابم سراغ

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
يارب از سر منزل مقصد چسان يابم سراغ
ديده حيرانست و من بيدست و پا دل بيدماغ
غيرت بيدست و پائيهاى شخص همتم
هر کرا سوزد نفس مى بايدم گرديد داغ
دل اگر روشن شود غفلت نميگنجد بچشم
آنچه نتوان ديد تاريکيست در نور چراغ
زشت هم از قرب خوبان وج خوبى ميزند
خار را جوهر کند آينه ديوار باغ
از سبکروحان گرانجانى ست گر ماند اثر
بوى گل هر جا رود با خويش بردارد سراغ
ساغر فطرت بگردش گر نيايد گوميا
نيست کم بوى جنون هم بهر سامان دماغ
کرد آگاهم زسور و ماتم اين انجمن
در بهار آواز بلبل در خزان بانگ کلاغ
بى طپيدن نيست ممکن وضع ايجاد نفس
اى زاصل کار غافل زندگى آنگه فراغ
سوختن آماده باش آگاهيت غفلت دميد
صبح خود را شام کردى شام مى خواهد چراغ
اختلاف وضعها (بيدل) لباسى بيش نيست
ورنه يکرنگ است خون در پيکر طاوس و زاغ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید