شماره ٧٢٤: در هواى دنيى دون دنى

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در هواى دنيى دون دنى
روز و شب جانى به غصه مى کنى
بى خبر از يوسف مصرى چرا
در خيال مژده پيراهنى
ريسمان حرص مى تابى مدام
گر خود چون عنکبوتى مى تنى
گر تمرخانى که ميرى عاقبت
موم گردى فى المثل گر آهنى
خوش نشينى بر سر تاج شهان
گر به خاک راه خود خود را افکنى
حى و قيومى و فارغ از هلاک
در خرابات فنا گر ساکنى
سرکه را بگذار و جام مى بنوش
نعمت الله جو اگر يار منى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید