شماره ٧٢٢: هر زمان خاطر مرا شکنى

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر زمان خاطر مرا شکنى
عهد بندى و باز وا شکنى
مشکن آن زلف پرشکن که دلم
بشکند چون تو زلف را شکنى
مهر مهرت نهاده ام بر دل
حيف باشد که از جفا شکنى
ما به عهد درست جان بازيم
گر چه تو قول و عهد ما شکنى
چون مراد تو دل شکستن ماست
دل بتو داده ايم تا شکنى
سر ما و آستانه در تو
گر به صد پاره بارها شکنى
نعمت الله شکسته عشق است
بى گناهى دلش چرا شکنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید