شماره ٦٩٣: از جرعه جام لايزالى
غزلستان ::
شاه نعمتالله ولی ::
غزليات - بخش دوم
از جرعه جام لايزالى
مستيم و خراب و لاابالى
افتاده خراب در خرابات
فارغ ز وساوس خيالى
بگذر ز حديث دى و فردا
معشوقه چو حاصل است حالى
در ميکده رو شراب درکش
زان جام مروق زلالى
مى سوز چو شمع در غم عشق
مى نال که خوش به عشق نالى
بنگر که ز عشق نى بنالد
با اين همه بى زبان ولالى
ماه نظرت چو کامل آيد
خواهى قمر است و خواه هلالى
من ذره ام و نگار خورشيد
خورشيد ز ذره نيست خالى
سيد مست است و جام بر دست
در مجلس عشق لا يزالى
نظرات نوشته شده