شماره ٦٥٩: دريغا دولت وصلش چه خوش بودى اگر بودى

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
دريغا دولت وصلش چه خوش بودى اگر بودى
شب ما روز گرديدى اگر مه روى بنمودى
بهشت جاودان گشتى چنين بزم ملوکانه
اگرساقى سرمستان دمى تشريف فرمودى
اگر نه ديده او باشد که بيند نور روى او
وگرنه جود او بودى نبودى هيچ موجودى
ز سوداى سر زلفش زيانى نيست تا دانى
به اندک مايه عمرت به دست آور چنان سودى
حيات جان فزا دارد لب جام مى عشقش
بکام تو اگر بودى حيات تو بيفزودى
اگر سيمرغ عقل کل به برج عشق بگذشتى
ز هيبت بال افکندى ز حيرت نيز فرسودى
مراد سيد رندان ز عالم بندگى اوست
به غير از خدمت حضرت ندارد هيچ مقصودى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید