شماره ٦٢١: به خدا تا ز خود شدم آگاه

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
به خدا تا ز خود شدم آگاه
بى خدا نيستم دمى والله
گرد کنج خرابه مى گشتم
تا به گنجى فرو شدم ناگاه
يوسف جان نازنين تنم
سوى مصر دل آمد از تک چاه
مهر عشقش چو رو به من بنمود
گرچه بودم هلال گشتم ماه
نور ظاهر شد و نماند ظلام
گشت فانى غلام و باقى شاه
چون همه اوست غير او خود نيست
گفته ام لااله الاالله
لاجرم سيد وجود خودم
نعمت اللهم وز خود آگاه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید