شماره ٦٠٨: خوش نقش خيالى است که بستيم به ديده

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خوش نقش خيالى است که بستيم به ديده
خود خوشتر از اين نقش نبستيم به ديده
در نقش سراپرده اين ديده نظر کن
کان نقش نگارى است که در ديده پديده
گفتم که لبت بوسه دهم گفت ببوسش
شيرين تر از اين قول که گفته که شنيده
در کوى خرابات مغان مست خرابيم
از درد سر زاهد مخمور رهيده
با ساقى سرمست حريفيم دگربار
يک جام شرابى به دو صد جان بخريده
ديشب ز در خلوت ما شاه درآمد
مهمان عزيزى است که از غيب رسيده
خلق حسن و خلق حسينى است که دارد
چون سيد ما کيست به اخلاق حميده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید