خوش برو خوش بنوش خوش مى رو
نوش و پوش و خموش خوش مى رو
گر تو دارى هواى مى خوارى
بر در مى فروش خوش مى رو
در خرابات بى سر و بى پا
خوش سبوئى به دوش خوش مى رو
مست و مدهوش مى روى در راه
تا نيائى به هوش خوش مى رو
عقل را غير گفت و گوئى نيست
بگذر از گفت و گوش خوش مى رو
ديگ سودا خوشى به جوش آور
با چنان پخته جوش خوش مى رو
شادى روى سيد سرمست
جام مى را بنوش خوش مى رو