شماره ٥١١: بيا ساقى بده جامى که جان من فداى تو

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
بيا ساقى بده جامى که جان من فداى تو
سر سودائى عاشق فداى خاک پاى تو
تو سرمستى و من مخمور، طبيبى تو و من رنجور
تو سلطان خراباتى و من رند گداى تو
ز ساز مطرب عشقت جهانى ذوق مى يابد
نواى عالمى بخشد نواى بى نواى تو
خيال نقش رويت را چو من در خواب مى بينم
روا باشد اگر سازم درون ديده جاى تو
چو بلبل زار مى نالم گل وصل تو مى جويم
چو غنچه با دل پر خون همى جويم هواى تو
برو سيد مجو درمان که کارت از دوا بگذشت
بغير از دردى دردش نباشد خود دواى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید